حدیث دل و دلتنگی
|
||
جستجو
پیوندهای روزانه
پیوندها
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آمار وبلاگ
![]() ![]() ![]() وقتی دل آسمون میگیره ، هنگامی که ابرها کبود رنگ می شوند ،
دل ابرها پر از باریدن میشه ...
ابرها شروع می کنن به بارش و ریختن قطره های پاک بر زمین
اون لحظه است که منم می گریم و آرزو می کنم در این هوای پر از احساس کنارم باشی صدات و بشنوم ، چشمانم نگاهت رو ببینه ، دستانم دست های مهربانت رو بگیره ...
باشی تا با هم نظاره گر ریزش بارون از عرش خدا به فرش خدا باشیم
پیشم باشی تا از غرش آسمون نترسم ، باشی تا من با دل پر از کینه آسمون تنها نباشم ...!!! دل مهربون و همیشه پاک تو کنارم باشه ...
می خوام اون لحظه باشی تا از احساسم زیر بارون برات بگم ... بگم بارون و هوای ابری و با همه زیباییش با تو دوست دارم
آه ... چقدر این آرزوی محال با تو بودن توی سینه ام سنگینی میکنه ...
کاش می شد سینه ام را از هم بشکافم و نامت را ، از روی قلبم پاک کنم ولی افسوس ... قلب من بی نام و یا تو دلیلی برای تپیدن ندارد ! بی تو این قلب من در سینه ام خواهد مرد ...
این هوای بارانی و ابرهای پرپر شده و زیبا ، با بغضی که از نبودن تو در دل دارم تبدیل شده به یک هوای پر از دلتنگی برای تو ... تویی که برایم عزیزترینی ...!
ثبت در سایت شعر نو بتاریخ 1389/11/29 ساعت 21:35
http://www.shereno.com/news2.php?op=show&id=10878 موضوع مطلب : هوای ابری و نبودنت و این دل من, عرش خدا, فرش خدا, آرزوی محال, غرش آسمون, ابرهای پرپر, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
یکشنبه 89 مرداد 31 :: 1:56 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
عشق یعنی بزرگ کردن یک چیز به اندازه ی دنیا و کوچک کردن دنیا به اندازه ی یک چیز، زندگی کردن،تلف بودن،پلاسیدن، نطفه ای را پرورش دادن برای زندگی کردن و این تکرار تکرار است،اگر زندگی را دوست داشتم هیچوقت موقع تولد گریه نمیکردم!!! موضوع مطلب : تکرارعشق, گریه تولد, زندگی, پرورش عشق, بزرگی عشق, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
یکشنبه 89 مرداد 31 :: 1:53 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
..:: شمع چهارم ::..
شمع ها به آرامی میسوختند. فضا به قدری آرام بود که میتوانستی صحبت های آن را بشنوی ... شمع اول : من دوستی هستم! با این وجود هیچ کس نمیتواند مرا برای همیشه روشن نگه دارد و من معتقدم که خاموش میشوم و آرام ارام خاموش شد ... شمع دوم: من اراده هستم با وجود این من هم مدت زیادی روشن نمی مانم و معلوم نیست تا چه مدتی روشن باشم پس از اینکه صحبتش تمام شد نسیم ملایمی بر آن وزید و خاموشش کرد ...شمع سوم با ناراحتی گفت : من عشق هستم و آنقدر قدرت ندارم که روشن بمانم ... مردم مرا کنار میگذارند و نورم را روشنی بخش راه خویش نمیدانند ... انها حتی عشق ورزیدن به نزدیکترین هاشان را فراموش میکنند ... آنان مرا در دلهاشان خاموش میکنند. و کمی بعد با اندوه فراوان ناگهان خاموش شد . پسرک وارد اتاق شد و با دیدن شمع های خاموش گریه کنان گفت : شما به من قول داده بودید که تا ابد روشن بمانید ... ناگهان شمع چهارم که هنوز روشن بود گفت :نترس تا زمانی که من روشن هستم میتوانیم شمع های دیگر را روشن کنیم ... پسرک با چشمهای درخشان شمع امید را برداشت و شمع های دیگر را روشن کرد ...... موضوع مطلب : شمع چهارم, اراده, دوست, عشق, شمع امید, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
یکشنبه 89 مرداد 31 :: 1:51 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم. برگردباز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را برای همیشه من را ترک خواهد کرد. موضوع مطلب : قصه زندگی, امیددیدار, قلب شکسته, آغوش گرم, غم زندگی, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
یکشنبه 89 مرداد 31 :: 1:48 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
..:: باز هم ترانه بخوان ::..
مرا بانقش نگاه تو پیوندی است میان أیینه های غبارگرفته. بین یک مسیر همیشگی که سرشار از عطر یک خاطره شده است ، تو در قاب خاطره های من هنوز مثل گذشته می مانی. مثل وقتی که به انتها رسیدم وبهانه آغارم شدی. برای خستگی چشمهای من بازهم ترانه بخوان....به هر صدایی که میگذرد از اینجا می سپارم صدایم را، شاید روزی آهنگ تنهایی دلم را کسی یا چیزی برایت به ارمغان بیاورد.......... موضوع مطلب : نقش نگاه, بازترانه, عطریک خاطره, ارمغان, آهنگ تنهایی, قاب خاطره, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
یکشنبه 89 مرداد 31 :: 1:44 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
یک گفتگوی طولانی
می خواهم باهات حرف بزنم.یک گفتگوی طولانی.مثل آن موقع ها که همیشه در آغوشت بودم. باشم آن کودک تخس و لوس نازک دلت.نمی شد به من نه بگویی.نمی شد ردم کنی.نمی شد نبخشی ام. ثبت در سایت شعر نو بتاریخ 1389/12/10 ساعت 21:13 http://www.shereno.com/news2.php?op=show&id=10974موضوع مطلب : گفتگوی طولانی, باران, عشق کودکانه, کودک تخس, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
جمعه 89 مرداد 29 :: 4:13 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
دوباره هوای چشمان تورا دارم نگاهت آن قدر به آسمان دلت شبیه است که هر چقدر خسته و دل مرده وبی رمق باشم باز شوق زندگی به رگهای بی جانم می دود کاش هیچ وقت از حرف هایم خسته نشوی میشود با تو به ارامش و خوشبختی رسید. به تمام دیوارهای اتاقت حسادت میکنم آنچنان سخت تو را در بر گرفته اند که فرصت نمیکنی سری به تنهایی ام بزنی موضوع مطلب : دوباره هوای, چشمان تو, آسمان دل, نگاه آسمانی, جراح زخم های کهنه ،تنهایی شبانگاهی ،تشخیص نگاه،قلبی لبریز ازخالی ارسال شده در:
جمعه 89 مرداد 29 :: 4:11 عصر :: توسط : عبدالحمیدخدایاری
منوی اصلی
آخرین مطالب
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() آرشیو وبلاگ
صفحات وبلاگ
|
||