******* روحی که پیام دارد نه مرید می طلبد نه عاشق . در رهگذر عمر چشم انتظار ایستاده است و وجودش ندائی است که آشنایی را می خواند و حیاتش نگاهی که در انبوه این صورتک های مکرر و بی مسئولیت و بی انتظار و بی اضطرابی که بیهوده می گذرند چهره ی مانوس و محرم خویشاوندی را بیابد که بر آن موجی از حیرت افتاده است و دو نگاهش همچو دو کودک گم کرده مادر . در این دنیای بی پناه آواره اند